هولوگرام های پراکنشی رنگین کمانی به یک لیزر در شرایط پیچیده برای بازسازی هولوگرام های رنگین کمانی که با یک منبع نور از قسمت جلو روشن می شود نیاز دارند .هولوگرام آخر از زاویه ی دیدی که مشاهده می شود ساخته می شود به صورتی که شخص تصویر تمام رنگی را مشاهده می کند .از این رو این تصاویر به هولوگرام های تمام رنگی مشهور هستند .سه دسته اول شامل می شود که به یک لیزر برای ساخت و روشن نمودن آن از پشت نیاز دارد . هولوگرام های سفید روشن بازتابی به یک لیزر برای ساخت و یک منبع نوری برای بازسازی آن ها از قسمت جلو نیاز دارند .
به هر حال تکنیک دیگری هم وجود دارد که استریوگرام هولوگرافی نامیده می شود (هولوگرام یکپارچه )و جز دسته ی چهارم هولوگرامی به شمار می آید و پیشگامی برای هولوگرام های دیجیتال است .سه هولوگرام نام برده شده در حوزه ی خودشان بسیار وسیع هستند و هنرمندان تکنیک های متفاوتی از آن را ساخته اند .در هر سه دسته محتوای ابداعی به ترکیب های سه بعدی اجسام فیزیکی بستگی دارد .
هولوگرام میتواند توسط افراد علاقه مند جهت سرمایه گذاری مدرن در تجهیزات ساخته شود . این فرایند نیامند یک لیزر و یک میز مجزا برای جلوگیری از حرکت اشیاء به هنگامی که فیلم در معرض نمایش است , می باشد.
محققان برای تحقیق بر روی جمجمه ی شکسته ی2300 ساله ی لیندومن , به جای اینکه بر روی خود جمجمه تحقیق کنند تصویر هولوگرافی آن را بررسی کردند . حوزه ی علمی فارنسیک اسکاتلند از این تصویر هولوگرافی برای ساخت یک مدل فیزیکی بقای انسان پیش از تاریخ استفاده کرد . کاربرد دیگر هولوگرافی را در مایک دیتکا می بینیم , مربی فوتبال پیشین شیکاگو که تصویر هولوگرافی محرک خود را در زمانی که شخصا در رستورانش نبود , در آنجا قرار میداد .
بسته بندی های هولوگرافی باعث افزایش فروش محصولات خاص شده است . هولوگرام های پروجکشن چشم نواز هستند و درنمایشگاه های تجاری و فروشگاه های خرده فروشی استفاده میشود. میتوان آنها را برای نمایش اشیاء بسیار ظریف و ارزشمند مورد استفاده قرار داد . یک مثال قدیمی دراین باره موجود است آن هم تصویری از دستبند الماسی بود که در سال 1970 در نیویورک توسط یک پروژکتور در خارج از مغازه ی طلا و جواهر فروشی در پیاده رو قرار گرفته بود . آن نه تنها توجه عابرین پیاده بلکه خبرنگاران تلوزیونی را به خود جلب کرده بود . در حقیقت چتر یکی از عابرین پیاده به او اصابت نمود و آن عابر در کمال ناباوری گمان کرد که این پدیده کار شیطان بود!